کد مطلب:173090 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:226

سلسله ی بنی امیه
سر سلسله ی بنی امیه، «امیه» بود و از آن جا كه روحیات ناپاك و مادی داشت، به اندازه ای بی غیرت بود كه حتی همسر خودش را در اختیار فرزندش گذاشت! [1] این كار به قدری وقیح بود كه حتی در جاهلیت عرب نیز، ننگ بزرگی محسوب می شد. «حرب» فرزند «امیه» نیز كه پدر ابوسفیان بود، تجاوزهایی به حقوق و نوامیس مردم دارد كه نقل آن مجال دیگری را می طلبد. هم چنین ابوسفیان، كه پدر «معاویه» بود، بزهكاری های فراوانی دارد كه دو نمونه ی آن، با دو روسپی مشهور، به نام «نابغه» مادر عمروعاص و «سمیه» مادر زیاد بن ابیه، در مدارك معتبر ثبت می باشد. [2] یكی از رسوایی های بزرگ معاویه، این بود كه بر سر منبر اسلام، «زیاد» زنازاده را، برادر خود خواند، و به طوری كه برخی از منابع موثق می گوید: عمروعاص نیز، در اثر زنای ابوسفیان با «نابغه» مادر او، متولد گشت. [3] از این رو عده ای او را هم مانند «زیاد»، برادر «معاویه» به شمار می آورند!

طبیعی است كه این سه برادر ادعایی یا واقعی: معاویه، زیاد و عمروعاص، كه روح ابوسفیانی داشتند، مانند یك جان در چند بدن عمل می كردند و دوش به دوش یكدیگر، با آزار مردانی هم چون امام علی علیه السلام و پیروانش، مبارزه می نمودند. در دوره ی بعد نیز «عبیدالله» فرزند همان «زیاد» بود كه به دستور یزید، فرزند همان معاویه، با امام حسین فرزند امام علی علیه السلام مبارزه كرد و آن حضرت را به همراه عزیزان خدا، به شهادت رسانید.


علاوه بر این ها، دانستن این موضوع كه بنی امیه فقط یك گروه مخالف نبودند، بلكه در تحریك، یا تقویت همه ی گروه های مخالف، دست داشتند، بیانگر آن است كه كلیه ی حركت های ضد اسلامی توسط آنان رهبری می شد. از باب نمونه می توان «هند» همسر ابوسفیان، را مثال زد كه در جنگ احد، نقشه ی قتل پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام علی علیه السلام و جناب حمزه را طراحی كرد تا این كه غلامش، حمزه سیدالشهداء را كشت و مثله نمود و حتی جگر او را بیرون كشیده و جوید كه به «آكلة الاكباد» یعنی جگرخوار معروف گشت. [4] .

بنابراین دو تبهكار نامی تاریخ اسلام؛ یعنی معاویه و یزید، فرزندان ابوسفیان و هند هستند و قطعا از آن دو روح پلید و از این دو روح پلیدتر، انتظار چنین ستم هایی بر پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام علی علیه السلام و خاندان او می رفت.

«سنائی» چه زیبا سروده است:



داستان پسر هند مگر نشنیدی؟

كه از وز سه كس او به پیمبر چه رسید؟



پدر او، لب و دندان پیمبر بشكست

مادر او، جگر عم پیمبر بمكید



او، به ناحق، حق داماد پیمبر بگرفت

پسر او، سر فرزند پیمبر ببرید




[1] النزاع والتخاصم، مقريزي، ص 42.

[2] شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 70.

[3] همان، ج 2، ص 101، نقل از ربيع الابرار زمخشري.

[4] شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 387؛ طبري، ج 2، ص 204.